Tuesday, July 20, 2004

 توش درست وسطش؛
 وقتي وسط جريان گير كردي حتي صداي خودت هم با قلپ قلپ و شلپ شلپ از وسط آب بالا مياد
ملت هم كه بيرون درست اون بالا بالاي سرت روي اون لبه تيز وايسادن وتو از اين پايين درست از اين وسط فقط چهره هاي كج و معوج همشون رو مي بيني يه جاهايي به نظر مياد لباشون تكون مي خوره يه جاهايي به نظر مياد چشماشون تكون ميخوره.....
 و اما اين وسط آب....
 آب؟؟؟؟
نمي دونم شايد هم...
 حالا هرچي كه هست
اينجا يك اشكال بزرگ داره اون هم اينكه خنكي آب حس نمي شه.
 
چشما بسته صورت پايين گاهي هم بالا خود خود آسمون اون وسط
 تكوناي آب كم كم تششعات خورشيد رو روي صورتت عوض مي كنه همين طوركه قلت مي خوري بالا وپايين رو با چشم بسته نگاه مي كني آخ كه چه حالي ميده بازم قلت بزن قلت و قلت و قلت
حالا چشما باز!
باز!
باز!
يالا ديگه ....
چشما باز!
   

No comments: